نظریه های مطرح در حوزه "شعور یا آگاهی"
نظریه های کلی مطرح شده در حوزه «شعور یا آگاهی-Consciousness» در سطح دنیا تا به امروز عبارتند از:
الف) آگاهی،از نظر فرآیندهای فیزیکی متعارف، یک کیفیت مستقل نیست، بلکه به عنوان نتیجه طبیعی تکاملی سازگاری بیولوژیکی مغز و سیستمهای عصبی است. در این دیدگاه علمی رایج، آگاهی به عنوان ویژگی محاسبات پیچیده بیولوژیکی است و طی تکامل ظاهر میشود. دیدگاههای علمی تفاوتشان بسته به زمان، محل و چگونگی بروز آگاهی است. برای مثال، فقط اخیراً در انسان مشاهده شده است یا در ارگانیسمهای پایینتر هم قابل مشاهده است. در واقع در این رویکرد فرض میشود آگاهی یک شایستگی و سازگاری تکاملی است که رخدادی است (یعنی یک اثر ثانویه بدون تأثیر و وجود از ابتدای مستقل) و همچنین توهمی (عمدتا واقعیتی ساخته شده ذهنی نه ادراکی). به طور کلی، در این دیدگاه، آگاهی یک ویژگی ذاتی جهان نیست.
ب) آگاهی،یک کیفیت جداگانه (از عالم مادی) است، متمایز از اعمال فیزیکی و تحت کنترل قوانین فیزیکی نیست و همیشه در جهان بوده است. “دوگانگی” دکارت، دیدگاههای مذهبی و دیگر رویکردهای معنوی فرض میکنند که آگاهی به صورت یک “زمینه” وجود در سرتاسر جهان وجود داشته است، “خالق” یا مؤلفهای از”خدا” که همه جا هست. در این دیدگاه، آگاهی عِلی است و بر مواد فیزیکی و رفتار انسان تأثیر میگذارد، اما هیچ پایه و توصیفی در علم (science) ندارد. رویکرد دیگر نزدیک، panpsychism است آگاهی را به همه مواد نسبت میدهد، بدون هویتی علمی یا تأثیر عِلی (causal). رویکرد Idealism ادعا میکند آگاهی، همه آنچه وجود دارد (موجودیت) است و جهان مادی (و علم) توهم (illusion) است. در تمام این دیدگاهها، آگاهی خارج از حوزه علم است.
پ) آگاهی، ناشی از وقایع فیزیکی گسسته است. چنین حوادثی همیشه در جهان به عنوان حوادث غیرشناختی و هشیارانه وجود داشتهاند و به عنوان بخشی از قوانین دقیق فیزیکی که هنوز کاملاً درک نشدهاند، عمل میکنند. در این بین، زیستشناسی، مکانیسمی را برای کنار هم قراردادن چنین رویدادهایی و ارتباط آن ها به فعالیتهای عصبی برای ایجاد مفاهیم و لحظات (Moments) معنیدار، شناختی و آگاهانه و در نتیجه روشی برای کنترل علّی رفتار متکامل کرده است. این رویدادها لحظات تقلیل حالت کوانتومی (تئوری نویسنده این دستهبندی) هستند. چنین وقایعی لزوماً نباید به عنوان بخشی از تئوری های فعلی قوانین جهان شمرده شوند؛ ولی در نهایت باید از نظر علمی قابل توصیف باشند. این اساساً همان نوع نگاهی است که به تعبیر بسیار کلی توسط فیلسوف A.N. Whiteheadو همچنین در چارچوب علمی در نظریه “Penrose-Hameroff ” سازمان یافته است. در این دیدگاه، آگاهی یک ویژگی ذاتی عملکرد جهان است.
Stuart Hameroff and Roger Penrose. Consciousness in the universe; review of the ‘Orch OR’ theory. Physics of Life Reviews 11 (2014) 39–78.
ت) نظریه آگاهی م.ع. طاهری (شعور یا هوشمندی –Consciousness)
نظریه آگاهی (شعور یا هوشمندی) طاهری تابع اصل کلی زیر است:
اصل-هیچ سخت افزاری نمی تواند برنامه نرم افزاری ایجاد و هدایت خود را تولید کرده باشد. بنابراین برنامه نرم افزاری ایجاد و هدایت و مدیریت کیهان و اجزای آن به عنوان یک واحد سخت افزاری می بایستی از طریق دیگری مجزا از آن ایجاد شده باشد. عامل ایجاد چنین نرم افزاری را که متعاقبا باعث ایجاد سخت افزاری ماده و انرژی می شود، «آگاهی، شعور و یا هوشمندی» می نامیم.

نرم افزار ایجاد انرژی و ماده = میدان اطلاعات لازم برای اینکه یک ارتعاش بنیادی بتواند مطابق طرح و برنامه ناشی از آن وجود داشته باشد.
سخت افزار ایجاد انرژی و ماده = ارتعاش بنیادی و…
لازم به ذکر است، در این دیدگاه از یک ذره تا خود کیهان هر کدام یک واحد سخت افزاری مجزا محسوب می شوند که در این صورت باید در پشت صحنه های هر یک از آن ها «واحد نرم افزاری» وجود داشته باشد. طبق این نظریه «واحد نرم افزاری» مورد بحث همان آگاهی یا شعور و یا هوشمندی حاکم بر هستی می باشد که ار یک ذره تا کیهان را به طور یکجا در بر می گیرد.
بر اساس این دیدگاه:
- آگاهی، نه ماده است و نه انرژی، اما ایجاد ماده و انرژی ، وقایع و قوانین فیزیکی ناشی از آگاهی است.

- آگاهیهستی شمول بوده و عالم مادی منتج از آن است (عوالم مادی شامل جهان های موازی همگن و ناهمگن، جهان های متوالی، جهان های مجاور و… می باشد که از کیهان ما هیچ راه فیزیکی به آنها وجود ندارد(.
- آگاهیقابل توصیف با علم رایج نیست. ولیکن در علم مدرن (علم رایج + دانش آگاهی) با ترمینولوژی جدیدی که به وجود خواهد آمد، ملموس تر و قابل توضیح خواهد شد. در حال حاضر فقط می توان اثر آن را آزمایشگاه تحت عنوان تاثیر میدا ن های شعوری (آگاهی) بر انسان، گیاه، حیوان، سلول، مولکول، میکروارگانیزم مورد آزمایش و اثبات علمی قرار داد (چنین حوزه تحقیقاتی می تواند رشته جدیدی در دنیای علم باشد که تلاشی برای معرفی آن آغاز شده است).
- آگاهینسبت به هستی مادی، یک کیفیت مستقل است (اما در نهایت، “آگاهی” مستقل به ذات خود نیست و آن نیز خود از منبع دیگری صادر شده است که از حوزه این بحث خارج بوده و مفروض می باشد).
- آگاهیهدایت کننده کیهان است و کیهان پدیده ای مجازی است و آنچه را نیز که رویت می کنیم هم مجازی می باشد.
- آگاهیهدایت کننده اکوسیستم کیهانی و زمینی، تکامل و… می باشد.
- آگاهیپدیده ای است کیفی که در سطح و سطوح مختلف (حداقل در پنج سطح) و در حیطه های ثابت و متغییر، مثبت و منفی، کیهانی-انسانی و… در کیهان ایفای نقش می کند؛ ضمن این که در وحدت کامل بوده و یگانه محسوب می شود.
- آگاهیهدایت کننده حیات و همه مظاهر آن در کیهان می باشد.
- آگاهیبه ماده و انرژی تبدیل شده و برعکس امکان تبدیل ماده و انرژی به آگاهی نیز وجود دارد. با این توضیحات مطابق شكل زیر ، درهر لحظه سه عنصر در جهان هستی مادی موجود است: آگاهی (هوشمندی یا شعوری)، ماده و انرژی.

- آگاهی(شعور یا هوشمندی) در دو سطح کلی در کیهان جریان دارد (انواع سطوح شعوری از نظر تقابل های کلی):

- آگاهی پدیده ای است کیفی که در سطح و سطوح مختلفی به شرح زیر ایفای نقش می کند:
- High Super Consciousness
- Super Consciousness
- Consciousness (+ & -)
- High Sub Consciousness
- Sub Consciousness
- آگاهی، یا «شعور»، «داده (data) و اطلاعات (information)» نیست؛ بلکه«داده و اطلاعات» منتج و ناشی از شعور می باشد.
- آگاهی، یا شعور به طور صرف کیفی بوده و کمیت پذیر نیست. هرچند که ایجاد کننده همه ابعاد کمّی حاکم بر کیهان می باشد.
- آگاهی، قابل توصیف با علم رایج نیست. ولیکن در«علم مدرن» (علم رایج + دانش آگاهی) با ترمینولوژی جدیدی که به وجود خواهد آمد، ملموس تر و قابل فهم تر خواهد شد. در حال حاضر فقط می توان اثر آن را در آزمایشگاه تحت عنوان تاثیر میدان های شعوری (آگاهی) بر انسان، گیاه، حیوان، سلول، مولکول، میکروارگانیسم مورد آزمایش و اثبات علمی قرار داد (چنین حوزه تحقیقاتی در رشته «Sciencefact»آغاز شده است).
- آگاهی انسانی،ناشی از آگاهی کیهانی است و انسان نیز در سطح خود، خالق آگاهی است. آگاهی ایجاد شده توسط انسان طبق اصل بقای آگاهی و اطلاعات از بین نخواهد رفت.

- آگاهی کلیه موجودات زنده،ناشی از آگاهی کیهانی است که موجودات زنده به آن تجهیز شده اند. به عبارت دیگر، برنامه ریزی آن ها به آگاهی نحوه زیستن و… همگی از طریق شعور کیهانی به آن ها انتقال یافته است و حتی اگر خود به وجود آورنده آن باشند؛ برای چنین ایجادی برنامه ریزی شده اند و چنین برنامه ای نیز ناشی از وجود «آگاهی و شعور» کیهانی می باشد.